صدای خرد شدن استخوان های فلانی در قبر را می شنوم !

در شهریار ماکیاولی ، فصل نهم ، چنین آمده است که :

۱. زمانی که اشراف دیدند حریف مردم نمی شوند ، دموکراسی را پیش کشیدند و یکی از خود را مشهور و معروف کردند تا حاکم شود . در حقیقت دموکراسی آلت دست اشراف بود .

۲. از سوی دیگر  ، مردم هم برای مقابله با اشراف ، شخصی از میان خود را شهربار می کردند.

در مجموع به نظرم کار اشراف سخت نبود !

تقلید یک مبنای عقلی دارد که هر انسانی آن را تصدیق می کند و آن رجوع به متخصص است .

یعنی کسی که متخصص نیست ، وقتی در مساله ی خاصی مشکل پیدا می کند ، به متخصص آن امر مراجعه می کند .

در مسائل پزشکی به پزشک.

در مسائل مکانیکی به مکانیک.

در مسائل ریاضی به ریاضی دان.

....

در مسائل دینی هم به متخصص دین یا همان مرجع تقلید.

همچنین عقل سلیم حکم می کند  به بهترین متخصص یا همان اعلم رجوع کنیم.

بعد از عمروعاص نامشروع تر از لیبرالیسم ندیدم.

اصلا معلوم نیست باباش کیه ؟

یه میگه آدام اسمیت !

یکی میگه جان لاک !

یکی دیگه هم میگه جان استوارت میل !

تازه یکی می گفت باباش در مناطق مختلف فرق می کنه ، مثلا تو ایران یه نفره ، تو عراق یکی دیگه ،!

البته مثل اینکه باباش تو ایران مرده !

مثل اینکه شبکه پویا انیمیشنی راجع به تنیس پخش کرده بود .

به نام قرمانان تنیس .

وقتی چهارتا تنیس باز مطرح نداریم ، ارزش کردن تنیس موجب سرخوردگی کودکان می شود .

 بماند که تنیس ورزش بچه پولدارها ست ، و با اینکار ، شکاف طبقاتی و زمینه تحقیر فقرا نیز ایجاد می شود .

مطالعه مشروح در سایت رجانیوز :

http://www.rajanews.com/news/214876

این فیلم «بازگشت به آینده ۲» یه مطلب دیگه هم به ذهن من انداخت !

در این فیلم ، انسان های بد ، نسل اندر نسل بد بودند ! وقتی فکر می کنم یادم میاد که این مضمون قدیم ها زیاد بود ولی الان دیگه دیده نمی شود !

به نظرم دیدگاه فیلم سازان راجع به ژنتیک تغییر کرده !

الان دیگه شاهد این چیزها نیستیم !

اقلا کم شده !

یکی از معایب اصلی دموکراسی ، این است که حکومت اکثیریت نادان و بی تقوا است .

توضیح آنکه اکثر مردم نه علم درست و حسابی دارند و نه تقوا ! 

پس انتظار نداشته باشید که اصلح از صندوق های رای بیرون بیاید!

البته نگارنده ادعای علم و تقوا ندارد ، لکن مطلب بالا بدیهی است.